زندگی نامه / بیوگرافی
در ماه آبان 1368 به دنیا آمدم. در سن 8 سالگی نزد عموی خود «ارژنگ کامکار» در طی 2 سال نواختن ساز تنبک را فرا گرفتم. زمانی که 10 ساله بودم، به عشق پدرم که برای اجرای کنسرت در سفر بود، نواختن سنتور را آغاز کردم.
سنتور نوازی من در ابتدا فقط به خاطر دوست داشتن پدرم بود و علاقه ی چندانی به ادامه ی موسیقی حرفه ای نداشتم. حتی سنتور را هم مستمر و جدی تمرین نمیکردم. در مقطع راهنمایی با گوش دادن دوباره ی تکنوازی های "بارانه" (پشنگ کامکار) و "دریا" (اردوان کامکار) که از کودکی بارها شنیده بودم؛ علاقه ی خاصی به آ نها پیدا کردم که موجب نزدیکی بیشتر من به موسیقی شد. همزمان با این اتفاق، مادرم سودابه سالم در پی تجهیز استدیویی خانگی ساده بود. ورود این سیستم به منزل وآشنایی من با نرم افزارهای ابتدایی مانند (FL studio version 1) که در آن میتوانستم پترنهای ریتمیک بسازم (که از قبل نداشت!) علاقه ی مرا به موسیقی دو چندان کرد.
از طرفی نوآوری های بارانه و دریا هیجان و ذوق بیشتری را برای نواختن سنتور در من ایجاد کرد که بدون نظارت وکمک کسی، شروع به تمرین و تقلید از این 2 اثر کردم و هر روز ساعتها سنتور مینواختم تا اینکه پس از 1 سال تلاش، اولین تجربه هایم را در استدیوی شخصی عمویم «اردوان کامکار» ضبظ کردم.
بعد از آن تمریناتم زیاد شد و به آثاربیشتری از موسیقی گوش میدادم، به موسیقی کلاسیک هم علاقه مند شدم. در آن زمان زیر نظر پدرم دستگاه نوا را به صورت گوشی، گوشه هایش را آموختم. تمریناتم ادامه داشت تا اینکه در 14 سالگی تصمیم گرفتم کارهایم را ضبط کنم که همگی آنها غریزی و تجربی و تحت تأثیر کارهای پدرم و عمویم بود. در فاصله ی 5 ماه، دو قسمت تکنوازی «بارانی بر در دریا» را در استدیوی پژواک ضبط کردم و نام این کار را به خاطر علاقه ام به دو اثر پدر و عمویم برگزیدم، که بعد از یک سال توسط حوزه ی هنری منتشر شد. همزمان موسیقی یک برنامه ی تلویزیونی مخصوص جوانان که به مادرم پیشنهاد شده بود را کار کردم و به نرم افزارها تسلط بیشتری پیدا کردم و از درآمد حاصل از کارهایم، استدیوی شخصی ام را مجهزتر میکردم.
بعد از انتشار «بارانی بر دریا» چندین پیشنهاد برای نواختن سنتور به من شد که شرکت در آنها مرا متوجه کرد که در مبانی موسیقی ضعیف هستم که در پی جبران این مشکل نزد عموی خود «هوشنگ کامکار» در آموزشگاه کامکارها تئوری موسیقی ، هارمونی (والتر پیستون) و ارکستراسیون(کنت کنان) را کار کردم. برای آشنایی با ساز زهی، نزد «ارسلان کامکار» نواختن ویلن را آغاز کردم، در همین زمان عموی بزرگم، تنظیم یکی از قطعات کار جدید گروهشان و «عدنان کریم» خواننده ی کرد را به من واگذار کرد که برایم افنخاری بزرگ بود. آقای «احسان ذبیحی فر» که برای خود ایشان هم نوازندگی سنتور کرده بودم؛ سلفژ و مبانی اجرای موسیقی را به من آموختند.
در دورانی که نزد استادانم بودم، تحولی بسیار در دید من نسبت به موسیقی ایجاد شد و آگاهانه تر به موسیقی کلاسیک و ارکسترال ملی و انواع موسیقی گوش سپردم. پس قطعاتی برای سنتور و ارکستر را نوشتم و همچنین برای تکنوازی، که از سال 85 شروع به ضبط کردم و تا بهار 86 میکس آنها به اتمام رسید (از آب ها به بعد). همزمان کارهایی هم با دوستانم انجام میدادم که موسیقی تلفیقی بود.
بعد از آن تصمیم گرفتم تا کارهای عمویم «اردوان کامکار» را نزد خودش بنوازم. مانند دیگر هنر جویان، هر هفته نزد ایشان کلاس رفتم و تا پاییز 87 که سرباز شدم، ادامه دادم. در این مدت که نزد عمو اردوان شاگردی میکردم، دنیایی نو در سنتور نوازی و تحولی در تفکراتم نسبت به سنتور ایجاد شد. در سال 87 هم قطعاتی برای کوارتت زهی و سنتور نوشتم که به همراه کوارتت زهی پارسه در پاییز آن سال در سالن رودکی اجرا کردیم.
بعد به سربازی رفتم که در سال اول آن نتوانستم هیچ کار مفیدی انجام بدهم ولی بعد که به یگان موزیک نیروی هوایی در ارتش منتقل شدم از نزدیک با سازهای بادی آشنا شدم و در 6 ماه برای آنسامبل بادی 15 قطعه نوشتم و یکی از آنها که خودم با ارکستر تمرین کردم، مقام اوّل در جشنواره موزیک نظامی سال 88 را بدست آورد. بعد از سربازی کلاسهای عمو اردوان را از سر گرفتم و نزد پدرم ردیف را به صورت جدی آموختم. و مشغول ضبط "باغی در صدا" (سنتور و کوارتت) که در سال 87 نوشته بودم، شدم.
سیاوش کامکار
زمستان 89